پــــــــــــــــــــرنـــــــده تــــنهــا

گریه کرد و گفت دلش برام تنگ شده ولی من فقط نگاهش کردم، وقتی رفت سنگ قبرم از اشکش خیس شده بود.

پــــــــــــــــــــرنـــــــده تــــنهــا

گریه کرد و گفت دلش برام تنگ شده ولی من فقط نگاهش کردم، وقتی رفت سنگ قبرم از اشکش خیس شده بود.

چشمهای خیس

رفت اونی که میخوامش بارون نگاهش

میباریدش نم نم دور شد از من کمکم

خدا مردم از غم

وای منو چشمای خیس

درد دوریش کم نیست

شب های غم انگیز روزای سرد پاییز

کسی مثل اون نیسسسسست

میدونم نمیاد عشقم رو نمیخواد

اون منو برده از یاد

درو غ نمیگم به خودم

راس راسی عاشقش شدم دارم از دوریش میمیرم               

نظرات 1 + ارسال نظر
میثم پنج‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:27 ب.ظ http://www.eshghhayesokhteh.blogsky.com/

سلام خسته نباشی
عزیزم خیلی وبلاگ نازی داری بهش حسودیم شد ایول بابا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد