پــــــــــــــــــــرنـــــــده تــــنهــا

گریه کرد و گفت دلش برام تنگ شده ولی من فقط نگاهش کردم، وقتی رفت سنگ قبرم از اشکش خیس شده بود.

پــــــــــــــــــــرنـــــــده تــــنهــا

گریه کرد و گفت دلش برام تنگ شده ولی من فقط نگاهش کردم، وقتی رفت سنگ قبرم از اشکش خیس شده بود.

علامت سوال

یه پنجره با یه قفس ، یه حنجره بی هم نفس 


سهم من از بودن تو ، یه خاطرس همین و بس 


تو این مثلث غریب ، ستاره ها رو خط زدم  


دارم به آخر می رسم ، از اونور شب اومدم 


یه شب که مثل مرثیه ، خیمه زده رو باورم 


میخوام تو این سکوت تلخ ، صداتو از یاد ببرم 


بزار کوله بارم روشونه شب بزارم  


باید که از اینجا برم ، فرصت موندن ندارم 


داغ ترانه تو دلم ، شوق رسیدن تو تنم 


تو حجم سرد این قفس ، منتظر پر زدنم 


من از تبار غربتم ، از آرزو های محال 


قصه ی ما تموم شده ، با یه علامت سوال 


بزار کوله بارم روشونه شب بزارم  


باید که از اینجا برم ، فرصت موندن ندارم